سفارش تبلیغ
صبا ویژن
..:: مرهم ::..

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزند عزیزم، امید است که در پناه حضرت احدیت موفق باشی.
می خواستم راجع به " خلوص "  مطالبی عرض کنم .راستی ، چه قدر این کلمه، پر معنی و به دست آوردنش برای انسان مشکل است. اگر در آیات و کلماتی که در این موضوع به ما رسیده است دقت کنیم، متوجه می شویم که علت اصلی بعثت انبیا و زحماتی که تحمل کرده اند، ساختن انسانی است که بتواند اعمالش را فقط برای خدا انجام دهد و غیر او را در نظر نداشته باشد و دائما به خودش بگوید:

  


            از یکی گو وز همه یک سوی باش                  یک دل و یک قبله و یک روی باش

این، همان حقیقتی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم  اولین جمله ی تبلیغی خود را با آن شروع کرد و فرمود " اگر می خواهید رستگار شوید، خدا را به یگانگی بپرستید."
مسلما اگر توحید انسان کامل شد، خلوص در او به وجود می آید. مولا علیه السلام می فرماید:کمال توحیده الاخلاص له      ( بالاترین درجه ی خداشناسی ، اخلاص برای خداست.)

 

و در این آیه ی شریفه است که : و ما امروا الا لیعبدو الله مخلصین له الدین (مردم غیر از آن که اعمال خود را فقط برای خدا انجام دهند، دستوری ندارند.)؛ یعنی اگر همه ی عمر را هم به علم وعمل بپردازی، تا خلوص نداشته باشی،نتیجه ای نخواهی گرفت. الناس کلهم هالکون الا العالمون و العالمون کلهم هالکون الا العاملون و العاملون کلهم هالکون الا المخلصون و المخلصون علی خطر عظیم (غیر از عالمان همه ی مردم درهلاکت اند و از آنان فقط کسانی نجات می یابند که به علم خودشان عمل کنند و از آنان نیز تنها مخلصان رستگار می شوند و این دسته مقامی والا دارند). خطر در زبان عرب به معنی قدر و ارزش است؛ اما  کسانی که این مطلب را نمی دانند جمله ی "و المخلصون علی خطر عظیم " را چنین معنی می کنند که مخلصون هم گرفتار خطر بزرگی خواهند بود؛ در حالی که این طور نیست. این جمله می خواهد بگوید فقط مخلصین دارای مقام ارجمندی هستند که میتوانند از چنگال شیطان نجات پیدا کنند.
لذا شیطان- پس از آن که رانده ی درگاه شد- گفت: فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین ( غیر از افرادی که به حالت خلوص رسیده اند ، بقیه مردم از دست من جان به در نمی برند)؛ زیرا اگر کسی از صفت خلوص بی بهره باشد و کارها را برای غیر خدا انجام دهد و هدف الهی نداشته باشد ، مشرک است.
وقتی صحبت از شرک می شود،فقط بت پرستی که در بت خانه مشغول عبادت بت است در نظر می آید؛ در حالی که این طور نیست و مشرک کسی است که غیر خدا را در زندگی خودش موثر بداند و در اعمال و رفتارش غیر خدا را در نظر داشته باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: دبیب الشرک فی امتی کدبیب النمله السوداء علی الصخره الصماء فی اللیله الظماء ( نفوذ شرک در امت من، مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است).
آیه ی شریفه می فرماید: قل : هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا؟ الذین ضل سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا ( بگو: آیا می خواهید زیان کارترین مردم را معرفی کنیم؟ زیان کارترین ها کسانی اند که گمان می کنند در زندگی کار نیک کرده اند و حال آن که عمرشان را در دنیا ضایع کرده اند.) انسانی که حاضر است مثلا کره ی زمین را بدهد تا یک ساعت بیشتر در دنیا بماند و برای خودش این مقدار قیمت قائل است، آیا اگر همه ی عمرش را برای خوش آمدن مردم تلف کند،ضرر نکرده است؟!
چنین آدمی خودش را به پست تر از خودش فروخته است. فردا که این بدبخت سر از قبر بر می دارد، باید با روی سیاه خدا را ملاقات کند و در عذاب دائم گرفتار باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: روز قیامت از شخصی سوال می کنند که : عمرت را چگونه صرف کردی؟ می گوید: علم دین تحصیل کردم و به دیگران آموختم. می گویند : آری؛ ولی برای آن بود که مردم بگویند: عالم است و آنان هم گفتند .پس مزد خودت را گرفتی ونزد ما چیزی نداری. از دیگری می پرسند : تو چه کردی؟ می گوید: مال تهیه کردم و در راه خدا انفاق کردم. می گویند: مقصودت این بود که مردم بگویند: فلانی سخی و بخشنده است و مردم هم گفتند . تو هم اجر و مزدی نداری. از سومی می پرسند : توچه کردی؟ می گوید: در راه خدا جهاد کردم و کشته شدم. می گویند : جهادت برای آن بود که مردم بگویند: شجاع است؛ آنان هم گفتند و به مقصود خودت نائل شدی. پس این عمل وسیله ی نجات تو نخواهد بود! سپس فرمود : فیومر بهم الی النار( همه ی این سه نفر را به جهنم می برند).
راستی، چه قدر بدبختی است که انسان به دنیا بیاید و از دنیا برود و به خیال خودش قدم های معنوی هم بر دارد؛ ولی با دست خالی از دنیا برود و برای همیشه گرفتار حسرت و ندامت بماند!
انسانی که اعمالش به خاطر مردم است نه تنها در عالم بعد گرفتار است بلکه درهمین دنیا هم دائما در فشار و شکنجه ی روحی است؛ زیرا مردم دارای افکار و سلیقه های مختلف اند و کسی که میل دارد همه از او خوششان بیاید، مسلما عده ای را نمی تواند از خودش راضی نگه دارد و در نتیجه همیشه در رنج و عذاب بسر می برد و در مقابل ، کسی که فقط خدا را در نظر دارد واز خلوص و توحید بهره مند است و تعریف و تکذیب مردم برایش یکسان می باشد، دائما در نشاط و انبساط خواهد بود.


            موحد چو در پای ریزی زرش               وگر تیغ هندی نهی بر سرش
            امید و هراسش نباشد زکس             بر این است مبنای توحید و بس

عزیزم، بدان: به همان اندازه ای که این صفت ،قیمتی و پر ارزش است،به دست آوردنش هم مشکل است . اگر برای آن که ماهی چند هزار تومان به دست آوریم، بیست سال درس می خوانیم و زحماتی را متحمل می شویم تا راحت زندگی کنیم،پس برای به دست آوردن سرمایه ای که با آن در دنیا و آخرت در کمال آسودگی و راحتی باشیم ، چه قدر باید کوشش نماییم؟
کسی که می داند با داشتن صفت خلوص- که نتیجه ی توحید و یکتا پرستی است- با کمال راحتی زندگی خواهد کرد و با آسودگی دنیا را ترک می گوید، اگر همه ی عمر در تحصیل این صفت کوشش کند، ضرر نکرده است. میلیون ها نفر به دنیا می آیند و از دنیا می روند و چند نفری بیشتر از این نعمت بزرگ بهره مند نمی شوند. سعی کن تو یکی از آنان باشی. نگویید: مشکل است؛ بلکه بگویید: خواستن توانستن است و غیر ممکن ، ممکن است.

          گفت پیغمبر که :چون کوبی دری                 عاقبت ز آن در برون آید سری

فقط باید تمرین کرد و دائما در باطن روح گفت: کاری از مردم ساخته نیست. کسی که  " لایملک لنفسه نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا حیاه و لا نشورا " و اختیار نفع و ضرر و مرگ و زندگی خودش را ندارد ، چه طور می تواند به من نفع یا ضرری برساند؟! البته تا مسائل مادی در نظر انسان بی ارزش نشود، امکان ندارد که حالت توحید و خلوص پیدا شود.

        منظر دل نیست جای صحبت اغیار                دیو چو بیرون رود، فرشته درآید

بعضی گمان می کنند که اول باید حالت توحید و خلوص بیاید تا انسان از غم و افسردگی نجات پیدا کند؛ ولی مطلب کاملا برعکس است. انسان باید ابتدا از مسائل مادی بگذرد و سود و زیان در نظر او یکسان گردد تا روزنه ای از توحید و خلوص در قلب او باز شود. کسی که دلش از افکار پریشان مادی مالامال است و ظرف روحش از غم ها و غصه های جانکاه مملو است، امکان ندارد که با خدا ارتباط حقیقی پیدا کند. باید از تمام غم ها خالی شد تا غم او و فکر او در روح پیدا شود. حافظ می گوید:

        چون غمت را نتوان یافت به جز در دل شاد       ما به امید غمت ،خاطر شادی طلبیم

کسی که وقتی دنیا به او رو می آورد، از شادی از خود بی خود می شود و اگر دنیا از او روی بگرداند ، سراپایش را غم و اندوه فرا می گیرد و دائما در این کشمکش است، آیا ممکن است ارتباطی با خدا پیدا کند؟! کسی که وقتی سودی نصیبش می شود، بی اختیار می گردد و خودش را گم می کند، امکان ندارد وقتی ضرر کرد، ناراحت نشود؛ این آدم دائما در حال اضطراب است.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: و من استشعر الشغف بها ملات ضمیره اشجانا لهن رقص علی سویداء قلبه هم یشغله و غم یحزنه کذلک حتی یوخذ بکظمه ( کسی که وقتی دنیا به او رو می آورد، خوشحال می شود، باطن روحش همیشه گرفتار غصه ها و غم های جانکاه خواهد بود و فکر آینده و غم گذشته تا دم مرگ آزارش می دهد.) این آدم- که اسیر نفع و ضرر و اقبال و ادبار مردم می باشد- چگونه ممکن است راهی به توحید و خلوص پیدا کند؟پس اگر بخواهیم از صفت خلوص بهره مند شویم، فقط یک راه دارد و آن آزاد شدن از افکار مادی است.

راجع به امامت سوال کرده بودی.عزیزم، اگر کسی معاند نباشد، کتاب های شب های پیشاور برایش کافی است واگر معاند باشد- برفرض، همه ی کتاب هایی را که در این موضوع نوشته شده است به او عرضه کنی - نتیجه ای نخواهی گرفت. پس بی جهت عمر عزیزت را تلف نکن و یک لحظه را هم صرف معاندان نکن .به جای آن ، از افرادی دستگیری کن که با صرف وقت قدمی به پیش روند.

 

  

خدا نگه دار     10/11/65

 


نوشته شده در شنبه 89/10/25ساعت 11:0 عصر توسط ..:: سهیل ::.. نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ