سفارش تبلیغ
صبا ویژن
..:: مرهم ::..

آدرس جدید وبلاگ

http://www.Marham.ORQ.ir

یا

http://www.Marham-ir.blogfa.com

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/6/3ساعت 5:15 عصر توسط ..:: سهیل ::.. نظرات ( ) | |

نجف اشرفبسم الله الرحمن الرحیم

 

تمام انسانها در زندگی خویش از فراز و نشیب برخوردارند و با مشکلات مختلفی مواجهند .افراد معمولا در برخورد با مشکل دچار ضعف و ناتوانی می گردند و سعی می کنند با کمک و راهنمایی درد آشنایان خود را از مهلکه نجات دهند و با یافتن " الگوها " در هر زمینه ای ، و سپس تبعیت از آن ، وظایف خویشتن را بخوبی  انجام دهند و مشکلات و دردهای خویش را تسکین بخشند . یکی از این اسوه ها پیامبراکرم ( ص ) است که قرآن مجید هم این حضرت را به همین نام معرفی می فرماید .  بجز رسول خدا ( ص ) اگر به دنبال " الگوی " دیگر و جانشین برای آن حضرت باشیم ، به پیشوای بزرگی  همچون مولای متقیان حضرت علی ( ع ) خواهیم رسید ، و چه زیباست که برای پذیرش اخلاق و رفتار حسنه ایشان ، زندگی پر فراز و نشیب و سراسر شگفتی آن حضرت را مرور کنیم .

کیفیت ولادت

حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی  است که پدر و مادر او هر دوفرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد . خاندان هاشمی از لحاخ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت وبسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است . یک از این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی ( ع )
موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : " خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت ، و به حق 

"
کودکی که در رحم من است ، تولد این کودک را بر من آسان فرما ! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد . فاطمه وارد کعبه شد ، و دیوار به هم پیوست . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود . و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه  را به دنیا آورد . دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت: "پیامی از غیب شنیدم که نامش را " علی " بگذار . "

دوران کودکی

حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد . تا آنکه ، خشکسالی  عجیبی در مکه واقع شد . ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی  در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پیامبر ( ص علی ( ع ) را به خانه خود بردند .
به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت . علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتی هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد .

بعثت پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)

شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است . و خداونددر آیات بسیاری  بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر یکدیگر دعوت فرموده است . از فضایل حضرت علی ( ع ) است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر ( ص ) باشند . ابن ابی الحدید در این باره می گوید : بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه " معتزله " اختلافی 
نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است .

حضرت علی(ع) نخستین یاور پیامبر(ص)

پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد ( ص ) به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد . در این میان تنها حضرتعلی ( ع ) مجری طرحهای پیامبر ( ص ) در دعوت الهیش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد . در همین ضیافت پیامبر ( ص ) از حاضران سؤوال کرد : چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد ؟ فقط علی ( ع ) پاسخ داد : ای پیامبر خدا ! من تو را در این راه یاری می کنم پیامبر ( ص ) بعد از سه بار تکرار سؤوال و شنیدن همان جواب فرمود : ای خویشاوندان و بستگان من ، بدانید که علی ( ع ) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست . از افتخارات دیگر حضرت علی ( ع ) این است که با شجاعت کامل برای خنثی 
کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر ( ص ) را آماده ساخت

حضرت علی (ع) بعد از هجرت

بعد از هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه دو نمونه ازفضایل علی ( ع ) را بیان می نمائیم :
1 -
جانبازی و فداکاری در میدان جهاد : حضور وی در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است
.
2 -
ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و تنظیم بسیاری  از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی  و دعوتی  از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد . به همین علت است که وی را از کاتبان وحی
 
و حافظان قرآن به شمار می آورند . در این دوران بود که پیامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی  ( ع ) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود
:
"
تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی . به خدایی که مرا به حق برانگیخته است
...
تو را به برادری خود انتخاب می کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد . "

حضرت علی(ع) داماد رسول اکرم

عمر و ابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جزعلی ( ع ) کسی  شایستگی زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامی که علی ( ع )
در میان نخلهای  باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمود
:
دختر پیامبر ( ص ) مورد میل و علاقه من است . و به سوی خانه رسول به راه افتاد
.
وقتی به حضور رسول اکرم ( ص ) رسید ، عظمت محضر پیامبر ( ص ) مانع از آن شد که سخنی بگوید ، تا اینکه رسول اکرم ( ص ) علت رجوع ایشان را جویا

شد و حضرت علی ( ع ) با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود :
"
آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من درآورید ؟ " پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادی رسول اکرم ( ص ) نائل آمدند .

غدیر خم

پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش درراه برگشت در محلی  به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ، زیرا
پیک وحی  فرمان داده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام برساند .
پس از نماز ظهر پیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود
:
"
ای مردم ! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان

شما بروم درباره من چه فکر می کنید ؟ "
مردم گفتند : " گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی
 "
پیامبر فرمود : " آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ، خدایی نیست

و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ "
مردم گفتند : " آری ، گواهی می دهیم
. "
سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود
:
"
ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟
"
مردم گفتند : " خداوند و پیامبر او بهتر می دانند
. "
سپس پیامبر فرموند
:
"
ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست
. "
و این جمله را سه بار تکرار فرمودند
.
بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت

نمودند .

حضرت علی (ع) بعد از رحلت پیامبر

پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود ،حضرت علی  ( ع ) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد.
نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت . شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت
.
فعالیتهای  امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است
:
1 -
.عبادت خدا آنهم در شان حضرت علی ( ع
)
2 -
تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال

زندگی پیامبر ( ص ) مشابه نداشت .
3 -
پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر

4 -
بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت
.
5-
حل مسائل هنگامی  که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات

با بن بست روبرو می شد .
6 -
تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ، برای سیر و سلوک

برخوردار هستند
7 -
کار و کوشش برای  تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا

که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را
در راه خدا وقف می نمود .

خلافت حضرت علی(ع)

در زمان خلافت حضرت علی ( ع ) جنگهای فراوانی  رخ داد از جمله صفین ، جمل و نهروان که هر یک پیامدهای خاصی به دنبال داشت .

شهادت حضرت علی(ع)

بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی در یکی از شبها
گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی  و برادرکشی حضرت علی ( ع ) و معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند ، مسلمانان تکلیف خود را
خواهند دانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد .

ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند . آن شب حضرت علی ( ع ) در خانه دخترش
مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستید . حضرت علی ( ع ) فرمود : از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد .
کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد
.
و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید  . جزع و فریاد مکن

ابن ملجم ، در حالی  که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک آن حضرت وارد ساخت .خون از سر حضرتش در محراب جاری شد و محاسن  شریفش را رنگین کرد.

در این حال آن حضرت فرمود : " فزت و رب الکعبه " به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم سپس آیه 55سوره
طه را تلاوت فرمود:  
 
شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن
"
 "
بیرونتان می آوریم
 
حضرت علی ( ع ) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود:

 
"شما را به پرهیزکاری  سفارش می کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید. نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست.
یتیمان را فراموش نکنید ، حقوق همسایگان را مراعات کنید . قرآن را برنامه ی عملی خود قرار دهید.  
حضرت علی (ع) در 21 ماه رمضان به شهادت رسید و در نجف اشرف به خاک

سپرده شد ، و مزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد.

 

 http://www.tebyan.net/:منبع


نوشته شده در جمعه 89/11/22ساعت 6:15 عصر توسط ..:: سهیل ::.. نظرات ( ) | |

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان عزیز ما سعی نداریم مطالب زیر را به شما تحمیل کنیم؛اما کسانی هستند که این بیماری تاحد زیادی در وجودشان رخنه کرده ونمی دانند چگونه از این منجلاب بیرون آیند.امیدواریم این مطلب به عزیزانی که به این بیماری مبتلا هستند و می خواهند درمان شوند یا کسانی که هنوز دچار نشده اند و می خواهند راه های پیشگیری را بدانند ،مفید باشد .در این نوشته هم از نظر مذهبی و هم از نظر علمی به موضوع نگاه شده است. دوستان عزیز می توانند پس از خواندن این یادداشت در قسمت نظرات ؛نظرهای خود را اعلام کنند تا پس از بررسی ،در وبلاگ به نمایش درآید.

توجه داشته باشید غریزه جنسی یکی از نعمتهای خداوند است  که از یک سو لازمه بقاء نسل , تولید مثل و از سوی دیگر اشباع و ارضای صحیح  برای افراد متاهل موجب سلامت وثبات روحی وجسمی خواهد بود.

تنها راه حل واقعی برای مبتلا نشدن به مضرات روحی وجسمی غریزه جنسی ازدواج است ولی برای افرادی که امکان برایشان فراهم نیست حل مساله کمی سخت تر و متفاوت تر است.

همیشه باید قبل از اقدام به انجام یا ترک هر عملی فواید ومضرات آن را بشناسید بعد اگر خواستید انجام دهید، در مورد استمناء(خود ارضایی) هم باید بگوییم :

الف.فواید:

شاید پذیرفته باشید که تنها فایده خود ارضایی احساس لذت لحظه ای وکوتاه مدت است به علاوه کولباری از پشیمانی ها وندامتها.

ب.ضررهای جسمی وروحی:

روانشناسان غربی وعلمای دینی حدود بیش از50 مورد ذکرکرده اند که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

1.رنگ پریدگی 2.به وجود آمدن حلقه سیاه دورچشم 3.بد اخلاقی4. خستگی وخواب آلودگی 5.ضعف عمومی بدن 6.ضعف شنوایی 7.اختلالات دستگاه هاضمه مانند معده,روده,کبد 8.شدت تپش وضربان قلب 9. بی اشتهایی 10. کم شدن قدرت حافظه 11.ضعف اعصاب 12.تشنج و لرزش اعضای بدن 13. تیک های عصبی 14. افزایش وسرعت انزال منی 15. بی اختیار بیرون آمدن منی 16. سلب اراده 17. سلب تمرکز 18. ریزش مو وسفید شدن آن 19. از بین رفتن قدرت جنسی 20. عقیم شدن 21. ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن وابتلا بیماری های پی در پی  22. ضعف بینایی وتا کوری هم ادامه دارد 23. کم خونی 24. سرگیجه 25. تنگی نفس وآسم 26. احساس افسردگی وپوچی وبی هدفی 27. کمر درد وپهلو درد 28. گوشه گیری 29. نگرانی واضطراب 30. ابتلا به سادیسم 31. ابتلا به سوزاک 32. ابتلا به سل 33. علاقه پیدا کردن به همجنس بازی وخود فروشی34.پیری زودرس 35. دیوانگی 36. مرگ زودرس     و...

توجه : طبق آمار 90% افرادی که بعد از بلوغ دیوانه شده اند و در تیمارستانها به سر می برند مبتلا به خود ارضایی بوده اند.

دوست عزیز اگر به این بلای خانمان سوز مبتلا نشده ای سجده شکر به جا آوروبه وسوسه های شیطان بی اعتنا باش چرا که درمان خود ارضایی هزار برابر سخت تر از گفتن «نه» به شیطان و تمایلات نفس است که امام صادق علیه السلام می فرمایند:«...اگر کسی را که این کار را انجام می دهد بشناسم با او هم غذا نمی شوم...»

دیگه خسته شدم از بس گناه کردم هر بار باخودم عهد می بندم که دیگه گول شیطان را نخورم ولی نمی تونم ترکش کنم از زندگی سیر شده ام احساس سستی وبی اراده گی  وپوچی تمام وجودم را فرا گرفته وبیشتر علایمی که گفتید در من وجود دارد...هیچ کس به دادم نمی رسد تنهای تنهام.  تورو خدا به دادم برسید...

آیا می توانم استمناء(خود ارضایی) را ترک کنم ؟

ناامید نباشید برای ترک باید اول نسبت به گناه احساس تنفر پیدا کنید ودغدغه ترک داشته باشید. سپس موارد زیر را انجام داده و رعایت کنید:

1.هر وقت خواستید گناه بکنید جایی را انتخاب کنید که خدا نبیند.

2. با هر بار انجام گناه برای درک جهنمی که هیزمش گناهکارانند وآتشش ابدی است آماده می شوید.

3.کتاب هایی که در مورد غریزه جنسی و مشکلات جوانان نوشته شده  مطلعه کنید.

دستورهای عملی

اول:شما نمی توانید در یک لحظه تمام گناهان وعادتهای زشت را ترک کنید پس باید کم کم  ولی پیوسته اقدام به ترک نمایید برای مثال اگر شیطان شما را هر دو هفته یک بار به این گناه می کشاند , آن روز با خود تصمیم مردانه بگیرید که : امروز نه . حتی اگر فردا هم گناه بیفتید باز احساس پیروزی دارید چون خواستن وتوانستن را تجربه کردید .

همین طور ادامه بدهید وهربار مدت عقب انداختن گناهتان را یکی  در روز بیشترکنید.

دوم : یک برگه کوچک بردارید. یک طرف برگه ضررهای خود ارضایی را کاملا بنویسید و در پشتش روشهای درمان ومقابله را که در پایین خواهد آمد یادداشت کنید. سعی کنید همیشه همراهتان باشد و هر موقع دلتنگ گناه شدید برگه را بخوانید.

سوم : یکی از راه های موثر این است که باخودتان شرط کنید وبرای انجام گناه جریمه قرار دهید جریمه باید نه خیلی سخت و غیر قابل انجام باشد ونه آنقدر آسان باشد که به راحتی وصول شود  مثلا : اگر این بار خود ارضایی کنم فردا روزه می گیرم یا بلا فاصله بعد از گناه وغسل یک جزء قرآن می خوانم و یا با خودتان عهد ببندید که اگر دوباره گناه را انجام دادید از هر چیزی که علاقه ودغدغه شما نسبت به آن زیاد است به مدت خاصی دور باشید .

1.پرهیز هر چیزی که شما را به گناه نزدیکتر می کند مثل عکسها, تصاویر و فیلم های محرک2.ورزش زیاد3.مسافرت4.حل مسائل فکری 5.روزه گرفتن6. هیچ وقت بیکار نباشید7.هیچ وقت تنها نباشید8.زیاد در دستشویی نباشید9.به آلت جنسی تان دست نزنید10.رو به شکم نخوابید 11.شوخی های جنسی و دستی ممنوع12.شوخی با جنس مخالف ممنوع13.ارتباط  زیاد با افراد و مبتلا به استمناء وهمجنس باز ممنو14.تا خوابتان نمی آید به رخت خواب نروید15.عدم شستشو با آب گرم و طول دادن دستشویی

حتما توجه داشته باشید که ترک خود ارضایی و تمامی این موارد در صورتی  موثرند که چشم چرانی و ونگاه به تصاویر اینترنتی, ماهواره ای و موبایلی محرک و آلوده کاملا تعطیل شده باشند.

برنامه های عبادی و معنوی برای ترک خود ارضایی:

1.هر روز 100مرتبه « استغفر الله ربی واتوب الیه» 2.توسل به ائمه وگریه بر امام حسین وخواندن زیارت عاشورا3.قرآن هر روز نیم صفحه با توجه به معنی آیات4.مداومت بر خواندن دعای عهد چهل روز با توجه به معانی آن.

برنامه های تغزیه ای وغذایی برای ترک خود ارضایی:

1.ممنوعات :غذاهای تند و محرک مثل فلفل ,دارچین, پیاز وسیر, کالباس وسوسیس ,سرخ کردنی ها و پر خوری2از غذاهای ترش بیشتر استفاده شود آب انار ترش  آب زرشک  آب لیمو آب غوره و...

2.خوردن هندوانه و کاهو و گشنیز بیشتر از حد معمول

3.استفاده از عناب به صورت ناشتا و خوردن ماش

4.خوردن شیر خشت به اندازه یک عدس هر سه روز یک بار به مدت دو الی سه هفته و پس از آن در مواقع لزوم با مشورت مصرف شود.

5.خوردن تخم کاهو به مدت دو هفته هر سه روز یکبار یک قاشق غذاخوری.

راه های دیگر ترک خودارضایی:

هیچ وقت به افرادی که به عمل خود ارضایی وابسته شده اند و بارها تصمیم گرفتند که دست به این عمل نزنند پیشنهاد ترک فوری نمی دهم چون عملی نیست این یک میل است ، این قوی ترین غریزه انسان است پس به آسانی نمی توان با آن مبارزه کرد افرادی را می شناختم که بیان می کردند روزانه سه یا حتی چهار مرتبه این عمل را انجام می دهند و امروز ترک کرده اند. راه درمان احتیاج به صبر و مقاومت دارد اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که روزانه این عمل را انجام می دهید برای ترک پیشنهاد می کنم روشهای زیر را به کار گیرید:


 1.از تنها بودن خودداری کنید2.اگر با نگاه کردن به اندام جنس مخالف تحریک می شوید بلا فاصله روی خود را برگردانید3.  از دیدن عکس ، فیلم ، تصاویر و خواندن مظالب تحریک کننده بپرهیزید4.شما در یک هفته و یا حتی یک ماه نمی توانید این عادت را ترک کنید5.اگر روزانه یک بار این عمل را انجام می دهید در ابتدا به جای آنکه هر روز یک بار این کار را بکنید هر دوروز یکبار این عمل را انجام دهید پس از مدت 10 روز بجای انجام این عمل هر دوروز یکبار آنرا به هر سه روز یک بار کاهش دهید اینبار پس از مدت 15 روز سه روز را به چهار روز و بعد از مدت 3 هفته 4 روز را به یک هفته برسانید به مراتب پس از مدت زمان حدود 3 ماه از این روش می توانید به ترک کامل برسید . 

دوست عزیز در این آشفته بازار خود فروشی ها و چشم چرانی ها چه بسیار بودند کسانی که غرق در هوی و هوس و حیوانیت شدند و بدون درک لذت توبه و بندگی خدا تا ابد در آتش خشم خدا خواهند سوخت.

«مَن عشق و عفّ ثمّ مات مات شهیدا»    

«هرکس عاشق گناهی باشد ولی بخاطر خدا انجامش ندهد مرگش شهادت است»

دوستان عزیزی که می خواهند با نویسنده مطلب در ارتباط باشند یا مشکلی در این زمینه دارند که می خواهند با کسی مطرح کنند می توانند به این آدرس مراجعه نمایند:

shahmanzari.ghom@gmail.com

نویسنده :محمد امین شه منظری

(با اندکی دخل و تصرف)

 


نوشته شده در شنبه 89/11/9ساعت 7:46 عصر توسط ..:: سهیل ::.. نظرات ( ) | |

همه روزه ، روزه بودن همه شب دعا کردن/همه ساله حج نمودن ، سفر حجاز کردن/ز مدینه تا به کعبه سروپا برهنه رفتن/دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن/به مساجدو معابد همه اعتکاف جستن/شب جمعه ها نخفتن ، به خدای راز گفتن/زوجود بی نیازش طلب نیاز کردن...

بخدا که هیچ کس را ثمر آنقدر نباشد ، که به روی نا امیدی در بسته باز کردن...

  

یک بوسه زلب های تو در خواب گرفتم/گویی که گل از چشمه ی مهتاب گرفتم/هرگز نتوانی زمن دور بمانی/چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم.

  

زمردم دل بکن یاد خدا کن/خدا را وقت تنهایی صدا کن/ در آن حالت که اشکت می چکد گرم / غنیمت دان و مارا هم دعا کن

  

یه نفر گفت عشق کشکه...!

منم جواب دادم :زندگی هم آشه، بدون کشک بی مزه میشه!!

  

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتن آن را از بین می برد...

  

شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت ؛ ولی می شود هم اکنون آغاز کرد ویک پایان زیبا ساخت...

  

وقتی گریه می کنی یه درد داری وقتی می خندی هزارویک درد داری...

  

گل اگر خشک شود ساقه ی آن می ماند/ دوست اگر دور شود خاطره اش می ماند...

  

مهربانی را اگر قسمت کنیم ، من یقین دارم به ما هم می رسد ، آدمی اگر ایستد بر بام عشق، دست هایش تا خدا هم می رسد...

  

من آن غریب دیروز ، آشنای امروز ، و فراموش شده ی فردایم.در آشنایی امروز می نویسم تا در فراموشی فردا یادم کنی...

  

رنج دوری یاد یاران کار ماست/ هر پیامی حکم یک دیدار ماست.

  

هرکه یادش یاد ماست ؛ سرور و سالار ماست ؛یا د او درمان ماست؛ جای او در قلب ماست...

  

دریا باش تا اگر سنگی به سوی تو پرتاب شد ؛ سنگ در تو غرق شود نه ایکه تو متلاطم شوی.

  

ترسم آخر ز غم عشق یار دیوانه شوم/ بی خود از خود شوم و راهی میخانه شوم/آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب/نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب.

  

آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار/که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ام.

 


نوشته شده در شنبه 89/10/25ساعت 11:5 عصر توسط ..:: سهیل ::.. نظرات ( ) | |

منبع این نوشته ها : منتخبی از تجارب شخصی برخی افراد یا گروهی از آنان و یا برخی از تحقیقات ، آزمایشات و احتمالات بوده.

 

یقینا هر کسی می تونه تجاربی رو برای محبوب کردن خودش و یا عاشق کردن دیگران کسب کرده باشه.لطفا برای تکمیل و بهتر شدن مطالب زیر نظرات خود رو در مورد این موضوع در بخش نظرات گذاشته تا بعد از بررسی در وبلاگ به نمایش در آید

 

نکته : مطالب زیر به ترتیب عمق عاشقیت مرتب شده ، پیشنهاد میشه از اول به سمت پایین خونده بشه چون در صورت مختلت خونده شدن احتمال سر در گم شدن خیلی زیاده.

 

چگونه کسی را عاشق خود کنیم؟

 

اگه کسی هنوز حس بدی نسبت به ما نداشته باشه خیلی راحت تر می تونید اون رو عاشق خودتون کنید.

 

1. رعایت اعتدال در رابطه

 

اول از همه باید این نکته رعایت بشه که نباید بیش از حد به طرفتون نزدیک بشید و همش کنارش باشید.سعی کنید این رابطه رو معمولی جلوه بدید. حتما یه چیزی بوده که گفتن دوری و دوستی. همیشه بودن، باعث میشه حس قشنگ دلتنگی از بین بره و شما تکراری به نظر بیان البته زیاد دور بودن هم خوب نیست چون ممکنه کم کم از یاد برید و فراموش بشید.

 

2. صمیمیت به مرور زمان

 

یکدفعه صمیمی نشید بلکه سعی کنید کم کم و به مرور زمان صمیمیت بیشتری پیدا کنید. صمیمیت بیش از حد باعث زدگی و خستگی طرفتون از شما میشه.

 

3. داشتن آشنایی که با طرفتون نزدیکه

 

اگه یکی رو داشته باشید که به طرفتون نزدیک باشه خیلی خوبه. چون می تونید بوسیله اون اولا اطلاعات خوبی رو ازش بدست بیارید مثل : چیزهای مورد علاقه اش ، حس اون نسبت به شما ، کارهای روزمره اش و ... و همچنین از اون می تونیم به عنوان یک انتقال دهنده اخبار از طرف خودتون استفاده کنید. به صورت زیر :

 

ازش بخواهید که وقتی با طرفتون هست در مورد شما و قابلیت هاتون و خوبی هاتون صحبت کنه البته همون اندازه که هستید یا دارید نه بیشتر چون دروغ می تونه اولین قدم برای تنفر از شما بشه.

 

4. حقیقت گو باشید

 

همیشه سعی کنید آنچه هستید و آنچه می تونید در آینده باشید را بگویید نه بیشتر.

 

شاید با تعریف بیش از حد از خود در مورد کارهای آینده محبوبیتی کسب کنید اما این کار در آینده در صورت انجام ندادن می تونه از شما یک آدم بی دست و پا رو برای طرفتون تعریف کنه و در صورت انجام دادن سطح توقعات رو بالا ببره.

 

5. در ابتدا در مورد کارهای روزانش صحبت کنید

 

کارهای روزانه طرفتون رو بدونید و در ابتدا در مورد اون ها باهاش حرف بزنید و صحبتون رو پراکنده نکنید

 

6.تفاهم ها رو به زبون بیارید

 

چیزهای مورد علاقه طرفتون رو به صورتی بفهمید ( البته بهتره اون نفهمه که می دونید) و از اونا استفاده کنید و یا در موردشون بپرسید

 

مثلا اگه فهمیدید طرفتون به آب پرتقال علاقه داره، از اون بپرسید : نظرت با خوردن یه لیوان آب پرتقال چیه؟ و یا می تونید بگید : من آب پرتقال خیلی دوست دارم تو چی؟ مطمئنا اون با شنیدن این حرف سر شوق میاد و میگه : چه تفاهمی.

 

7.ازش به عنوان یک حلال مشکلات استفاده نکنید

 

هیچ وقت مشکلات خود رو به صورت آشکار بیان نکنید و بزارید شما برای اون یک تکیه گاه باشید. سعی کنید طوری باشید که از با شما بودن لذت ببره

 

8.به بهترین شکل حرف بزنید

 

درست و به آرامی حرف بزنید، شمرده و کوتاه. هرگز عصبانیت خود رو در صبحت کردنتون بروز ندید.اجازه حرف زدن به طرفتون رو بدید.

 

سعی کنید شما سوال کننده باشید در حالی خود جواب سوال را می دونید تا شاید وقتی جواب درستی نداشت احساس حقارت نکنه و شما به آرامی اون رو جبران کنید.

 

9.لبخند بزنید و مهربان باشید

 

لبخند رو با خود داشته باشید و برای تایید صحبت های طرفتون حتما از بله به همراه لبخند استفاده کنید. به طرفتون بفهمونید از اینکه باهاش هستید لذت می برید.

 

همچنین اصل مهم مهر و محبت باید تا همیشه پای بر جا باشه و هرگز فراموش نشه.

 

10.ساده ولی زیبا وشیک باشید

 

سعی کنید چهرتون رو همیشه شاداب داشته باشید و هیچ وقت آشفته نباشید. لباس هایی که بهتون میاد و طرفتون هم خوشش میاد بپوشید.

 

زیبایی رو به طوری ذاتی نشون بدید و از آرایش هایی که موجب زیبایی افراطی میشه استفاده نکنید چون ممکنه وقتی طرفتون شما رو در حالت عادی ببینه از شما دل سرد بشه.

 

11.در مورد مسائلی مانند : عشق حرف بزنید

 

در مکالمات از خودتون ( شما و طرفتون ) حرف بزنید، البته به اندازه. بعضی وقت ها در مورد عشق ، دوست داشتن ، حس قشنگ عاشق شدن و از این موارد به صورت سوال جوابی حرف بزنید و نظرش رو بدونید.

 

12.پرسش های منفی تضمینی بپرسید

 

گاهی اوقات پرسیدن سوالاتی به صورت منفی که خودتون جوابش رو می دونید باعث میشه طرفتون عشقش رو نسبت به شما نشون بده.البته حتما باید خودتون قبل جوابش بدونید در جواب چه خواهد گفت. این تکنیک می تونه برای خیلی ها موثر باشه.

 

مثلا ازش بپرسید : تو از من بدت میاد، مگه نه؟ ( البته اگه مطمئنید میگه نه خیلیم دوست دارم ، بپرسیدا) طرفتون چند ثانیه به فکر فرو میره و بعدش جواب مورد علاقتون رو بهتون میده و البته این سوال اون رو به این فکر فرو می بره که چرا همچین حرفی رو زد و از اون به بعد سعی میکنه عشقش رو نسبت به شما بیشتر نشون بده./ بیش از حد از این روش استفاده نکنید.

 

13.هدیه بدهید

 

به مناسبت های مختلف و یا بی دلیل به طرفتون کادو بدید.

 

بهتره در ابتدا کادوهای بسیار گران بها خریداری نکنید چون این امر بی دلیل باعث بالا رفتن سطح توقع طرفتون میشه و اگر روزی شما به مناسبتی کادوی مورد علاقه اش رو که ممکن بسیار گران بها هم باشه تهیه نکنید موجب شده علاقه طرفتون بهتون صفر بشه.

 

این به این معنی نیست که طرفتون به خاطر پول و یا کادوهاتون شما رو دوست داره بلکه خودتون این طوری بهش فهموندین و سطح توقع اون رو بیش از اندازه کردید.

 

هدیه ای بدید که بسیار مورد استفاده اش باشه تا هر وقت ازش استفاده میکنه به یاد شما بیوفته. شما هم ازش بپرسید که از اون کادو استفاده می کنه و یا ازش خوشش اومده.

 

14.احترام بزارید

 

همیشه برای طرفتون احترام فوق العاده ای قائل شوید. هیچ گاه در مکالتون دیگران رو ازش برتر جلوه ندید، هر چند در ظاهر شایذ عکس العملی نداشته باشه اما در درون با خود هر لحظه به یاد حرفتون می افته و غصه می خوره که امکان کم رنگ شدن عشق و عقده شدن این موضوع هست.

 

15.بدی هاش را هرگز بهش نگوید

 

به طرفتون بدی هاش رو به طور آشکار نگید بلکه سعی کنید اون رو حل کنید و یا بهش بفهمونین بدی هاش و مشکلاتش رو دوست دارید حل کنید

 

16.خوبی هاش رو براش تکرار کنید

 

هر فردی به طور ذاتی برخی خصوصیات رو داره که موجب برتری اون نسبت به بقیه میشه .

 

مثلا اگه نقاشیش خوبه می تونید در مورد این موضوع پا فشاری بیشتری کنید و اون برای دارا بودن این خاصیت تحسین کنید.همچنین قابلیت های خودتون رو بهش نشون بدید تا احساس افتخار کنه.

 

17.خودتون عاشق باشید

 

برای اینکه کسی عاشقتان باشد بهتر است در ابتدا خود یک عاشق واقعی باشید و این رو بارها به طرفتون ثابت کنید.

 

18.الگو عشق برای خود داشته باشید

 

خود را باور داشته باشید . امیدوار به آینده و به خدایتان زیاد فکر کنید چون او خالق عشق است . اگه به یک عشق واقعی فکر می کنید خدا بهترین و بزرگترین عاشق است پس بهترین الگو در نزدیکی شماست.

 

19.از عشقتون سو ء استفاده نکنید

 

نزارید عشقی که دوست دارید طرفتون بهتون داشته باشه باعث بشه اون چیزی رو از دست بده و یا بعدا پشیمون بشه. باهاش زیاد در مورد این موضوع حرف بزنید.

 

بیش از خودتون به فکر اون باشید تا به این صورت عشق خودتون رو ثابت کنید.

 

20.ثابت کنید یک همدم خوب می تونید باشید

 

به طرفتون این اطمینان رو بدید که می تونه با شما درد و دل کنه و رازهای خودش رو بهتون بگه.باید بهش ثابت کنید بهترین مأمن اسرار و یا همدرد براش هستید.

 

چون معمولا افراد رازهای دل و درد و دل هاشون رو به نزدیکانی که خیلی دوسشون دارند میگند پس از این طریق شما می تونید فرد مورد علاقه طرفتون باشید.

 

قدرت عشق رو باور داشته باشید که می تونه آدمی و زندگیش روبه کلی متحول کنه، پس عاشق باشید و دیگران رو عاشق کنید.

 

همیشه این رو به خاطر داشته باشید که خداوند مهربون، بهترین و بزرگترین عاشقه.

 


نوشته شده در شنبه 89/10/25ساعت 11:4 عصر توسط ..:: سهیل ::.. نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ